ان خطاط سه گونه خط نبشتی
اول خط آنکه اوخود خواند ولا غیر
دوم خط آنکه هم او خواند و هم غیر
سوم خط آنکه نه خود خواندو نه غیر
آن خط سوم منم
من ظاهر نیستی و هستی دانم من باطن هر فراز و پستی دانم
با این همه از دانش خود شرمم باد گر مرتبه ای ورای مستی دانم
دوری که در او آمدن و رفتن ماست او را نه نهایت نه بدایت پیداست
کسی می نزند دمی در ین معنی راست کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حل معما نه تو خوانی ونه من
هست اندر پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من
بر من قلم قضا چو بی من رانند پس نیک و بدش ز من چرا میدانند
دی بی من و امروز چو دی بی من و توست فردا به چه حجتم بداور خوانند
گردون نگری ز قد فرسوده ما ست جیحون اثری ز اشک پالوده ما ست
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ما ست فردوس دمی ز وقت آسوده ما ست
من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده ان دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم
صوفیان جمله حریفند و نظربازولی زین میان حافظ دل سوخته بد نام افتاد
در میکده دوش زاهدی دیدم مست تسبیح به گردن و صراحی در دست
گفتم زجه در میکده جا کردی گفت کز میکده هم بسوی حق راهی هست
شیخی به زن فاحشه گفتا مستی هر لحظه بدام دیگری پابستی
گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم آنسان که تو مینمایی هستی؟
درسیل گذشت روزگاران ایام به پیچ و تاب دیدم
از عشق و جوانیم چه پرسی؟من دسته گلی بر اب دیدم
رئیس دبیرستان زنده یاد باقر خان امیر نظمی افشار (امیرتومان)
اسامی دبیران از راست به چپ ردیف اول
افشانی-- معرفت-- حکیمی-- ارومچی--امیرنظمی-- پاکزاد-- فرسار-- گنگرلو-- معصومی --پرتو
مدقالچی