علمی و ادبی

سایت شخصی مسعود محمدی دبیر فیزیک

علمی و ادبی

سایت شخصی مسعود محمدی دبیر فیزیک

فراز های از کتاب صفر دکتر مسعود ناصری۸

 

 لوح پیدایش جهان ۱۰بعدی( باده: تو؛من؛ و؛ما؛ )        بقیه۷

دست کم اگر بطو موقت قبول کنیم که خاطرات و تجربیات گذشته هر فرد؛من؛وی را شکل

 می دهند.انگاه باید؛من؛ تابعی از زمان و مکان (یا فضا) باشد.چرا که خاطرات و تجربیات

انسان بسته به مکان وزمان دچار تغیر می شوند.به عبارت دیگر؛من؛هرفرد توسط اشیا و

؛تو؛های اطرافش و نیز در زمان شکل میگیرد.فرض کنید دست فردی در گذشته سوخته

باشد.این تجربه که اتش میسوزاند در حافظه وی باقی خواهد ماند.حال اگرشخصی تمام

حافظه اش را از دست بدهد چه اتفاقی خواهد افتاد.؟

می دانیم که افرادی که دچارفراموشی نسبی میشوند نمی توانند پاره ای از تجربیات و

خاطرات خود را بیاد بیاورند. ولی علیرغم اینها هنوز می توانند سوالی مانند؛من کیستم؛

را مطرح کنند . لیکن اگر تمام حافظه از دست برود.دیگر حتی تجربیات چند ثانیه قبل هم

به یاد نخواهد ماند.طبعا فرد بدون حافظه رفتاری عادی نخواهد داشت.مثلا موقع عبور از

 خیابان فکر نخواهد کرد که ممکن است زیر گرفته شود دیدار دوست و اجنبی هیچ تفاوتی

برایش نخواهد داشت.دیگر مهارت لازم را برای بالا رفتن از پله ها نخواهد داشت.از بالکن

اپارتمانش سقوط خواهد کرد اتش د ستش را خواهد سوزاند.در حضور دیگران لخت خواهد

شد. و امثال اینها

لطفا در زیر نظر بدهید

 

فراز های از کتاب صفر دکتر مسعود ناصری۷

لوح پیدایش جهان ۱۰بعدی( باده: تو؛من؛ و؛ما؛ )        بقیه۶

در این تفکر اغلب؛من؛به یک؛چیز؛هوشیار در درون جسم تشبیه می گردد که اعمال .رفتار.

احساسات.و اندیشه فرد را تولید واداره میکند.به عبارت دیگر؛من؛درون جسم بعنوان تماشاگری

غریب تفسیر میشود.که مشغول تماشای  دنیا یی متفاوت و بیگانه از ؛من؛ است.؛چیزی؛علاوه

بر تماشا کردن می اندیشد تصمیم میگیرد عمل میکند خرسند میشود و غیره.محبوسی که با

دنیای اطرافش بیگانه هست.جهانی که ساخته ؛من؛نیست.مبنای چنین برداشتی هم به نوع تربیت

و پرورشی بر میگردد که در اکثر فرهنگ ها رواج دارد.تربیتی که انسان را از بدو تولد چنان

بار میاورد که؛خود؛را مجزای از دیگر موجودات و حتی  همنوعانش ببیند وبر این باور باشد

که هر انچه که بیرون از؛من؛ است ؛من؛ نیست تفکری که ؛من؛را در جهانی قرار می دهد

که هیچ وجه اشتراکی با؛من؛ ندارد.

در نهایت منجر به برداشتی خاصی میشود که در ان جهان به عنوان میدان نبردی بین؛من؛

و دنیای بیرون تصور میگردد.نبردی که هدف غلبه ؛من؛ برجهان و طبعیت است. عده ای؛من؛

را مجموعه ای ازافکار خاطرات تجربیات و احساسات می دانند. این تفکر نیزپرسش های تازه ای

را مطرح میکند و از جمله اینکه ایا افکار و خاطرات میتوانند بدون یک صاحب فکر یا صاحب

خاطره وجود داشته باشد؟چه جیزی افکار؛من؛را از افکار؛تو؛ متمایز میکند؟امروز کاملا مشخص

شده است که عوامل جسمی یا فیزیکی(مثلا تغیراتی در شیمی خون)میتواند احساسات را تحت

تاثیر قرار دهند.پزشکی مملو از مدارکی است مبنی بر اینکه پاره ای از عدم تعادل ها هورمونی

توام با ناهنجاریهای احساسی خاص هستند. استفاده از بعضی از گیاهان(مانند حشیش)و داروهای

که در پزشکی رایج برای روان گردانی به کار گرفته میشوند احساسات را متاثر میکنند.همچنین

تجربه نشان می دهد که در پی پاره ای از جراحی های مغز تغیر شخصیت عمیقی پیش می اید

ظاهرا همه اینها دلالت بر ان دارند که؛من؛نمی تواند تنها افکار احساسات و تجربیات باشد

از طرف دیگر اگر خاطرات تجربیات و احساسات کسی را از وی بگیرند ایا چیزی بغیر از بدن

از وی باقی خواهد ماند؟

اگر مایل به ادامه موضوع هستید لطفا پیام بفرستید


 

فراز های از کتاب صفر دکتر مسعود ناصری۶

باده: تو؛من؛ و؛ما؛

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من          وین حل معما نه تو خوانی و نه من

هست اندر در پس پرده گفتگوی من و تو             چون پرده بر افتد نه تو مانی ونه من

کتابمان را باپرسشی اغاز کنیم که عمری برابر عمر بشر بر روی زمین دارد. پرسشی

که ذهن انسان را(حداقل بعضی از انها را)از اوایل خلقت به خود مشغول داشته است

؛من؛ چیست؟هر چند که این پرسش ظاهری بسیار ساده دارد.ولی قدمت ان تنها بک

دلیل اهمیت بسیار زیادش است.علم امروز هم بر این باوراست که انسان زمانی به

معرفت واقعی دست خواهد یافت که ابتدا مفهوم؛من؛با ؛خود؛ را درک کرده باشد.

وجود اصطلاحاتی مانند بدن من ؛شخصیت من ؛پیراهن من؛مغز من ؛و امثال ان این فکر را در

انسان تقویت می کنند.که ؛من؛میتواند متعلقاتی مانند .بدن؛شخصیت؛پیراهن و مغزداشته باشد

عبارتی مانند من کتاب  تو را می خوانم؛من را از تو جدا می کند.دلیل این جدا سازی نیز از

انجا ناشی میشود.که انسان من را متفاوت از تو می بیند.اشکارترین وچشم گیرترین تفاوت

در بدن ما مشاهده می شود.که ظاهرا از اتم ها و مولکول های کاملا مستقلی ساخته شده اند

تفاوت دیگری هم هست اختلاف درشخصیت ها.معلوم است گه تو شخصیت متفاوت از؛من؛

دارد.بطور ساده متعلقات؛ من؛متفاوت ازمتعلقات؛تو؛ ست.پس باید ؛من؛بغیراز ؛تو؛باشد.

واقعیت این است که هر چند؛من؛همراه بامتعلقات خاصی هست ولی همه این متعلقات موقتی

هستند.بدن ما در گذر زمان تغیر می یابد.و هر روز بیشتر نسبت به روز قبل عوض می شوند

بعداز مد تی.اتم های میوه ای که الان در خانه تان هست وارد بدن شما خواهد شد.

بخشی از سلول ها وبد نتان را تشکیل خواهد داد.مولکول های هوای دور و برتان بزودی

قسمتی از جسم تان خواهد شد.پاره ای از سلول ها ومولکول هایتان هم بشکل عرق؛ناخن؛

؛مو؛پوست؛ادرار؛از جسم تان جدا و به طبیعت بر خواهد گشت.تا مجد داقسمتی از اتم ها و

مولکول های طبیعت را تشکیل دهند.از نظر بیولوژی نیز حداکثردر مدت هفت سال؛تمام سلولهای

بدن ما با سلولهای تازه ای جایگزین می شوند.بنابرین اگر دوستتان را بعد از هفت سال ببینید

حتی یک سلول وی همان سلولی نخواهد بود که هفت سال قبل دیده بودید.ولی دوست تان هنوز

همان خواهد بود و شما نیز همان(البته با چشم پوشی از اثرات پیری)

درحقیقت بدن موجودات زنده مانند رودخانه ای است که اب ان دایم در جریان و درحال جابجا شدن

است.اب یک رود در دو لحظه متوالی(هر قدر هم فاصله دو لحظه کم باشد)همان اب لحظه قبل نیست

ولی رود هنوزهمان رود خواهد بود.بدن؛من؛نیز در دو لحظه متوالی همان باقی نخواهد ماند.

چون اتم هایش با اتم های تازه ای جایگزین خواهد شد.ولی ؛من؛هنوز ؛من؛خواهم ماند.حتی

شخصیت فرد هم در گذر زمان دچار تغیر می شود.و گاه مواردی پیش می ایند که ممکن است

تغیر شخصیت بسیار شدید باشد .لیکن علیرغم چنان تغیری شدیدی اطرافیان هنوزقبول خواهند داشت که شخص همان شخص سابق است مولانا  بعد از ملاقات با شمس.تیغر شخصیت بسیار شدیدی را تجربه می کند ولی مولانا باقی می ماند معلوم می شود که باید؛من؛را متفاوت از متعلقا ت ان بدانیم .شاید به همین دلیل هم باشد که اکثر فرهنگ ما؛من؛و جسم رایک پارچه نمی بینند و؛من:

را مجزای از جسم در نظر می گیرند به عنوان؛چیزی؛که در درون جسم قرار دارد و به کیسه ای

از پوست محدود شده است.در پاره ای از فرهنگ ها؛من؛در قلب قرار گرفته است.برای عده ای دیگر

؛من؛در مغز قرار دارد و به کمک پیام هایی که از گیرنده های خاصی نظیر گوش چشم  بینی پوست

و زبان دریافت می کند.نه تنها جسم و احساسات فرد را کنترل میکند.حتی در شکل گیری انها نیز

دخالت دارد.

     

اگر مایل به ادامه موضوع هستید لطفا پیام

 

بفرستید

 

 

فراز های از کتاب صفر دکتر مسعود ناصری۵

لوح پیدایش جهان ۱۰بعدی

ادامه   یکی بود یکی نبود

حال اگر چند عدد از این موجودات در وضعیت خاصی نسبت به هم قرار گیرند.در هر ۳۰۰مرحله

یک موجود بزرگترومتفاوت از خود شان راتولید می کنند.درست مثل عده ای کارگرکه باترکیب خاصی

درکنار هم در خط تولید کارخانه ای قرار می گیرند.در هر ۳۰۰دقیقه یک اتومبیل می کنند.

توجه داشته باشیدکه فردی که بازی میکند تنها مهره هارا بر اساس سه قانون بالا جابجامیکند

وهیچ دخالت مستقیمی در هیچ یک از این اتفافات وپدیده های که مشابه تولد زندگی تغذ یه

تولید مثل تکامل مرگ وحتی رفتار هاوخصلت های موجودات زنده اند(مانند حمایت از ضعیف

هدایت و رهبری عصبانی شدن مهربانی و تغذ یه کودکان  کار گروهی و....)ندارد. تمام این

پدیده ها خود بخودو پیرو عملکرد بدون اغماض قوانین خاصی به وقوع می پیوندند.بعنوان

سرگرمی می توانید جهان خود را بسازید.قوانین را خودتان ایجاد کنید و ببینید چه چیزهای

جالب و غریبی از تعداد مهره های پراکنده و نا منظم بوجود می ایند.اگر از یک کامپیوتر استفاده

کنید نتایج را اشکارتر و سریعتر مشاهده خواهید نمود.

 

انها که کهن شدند واینها که نوند                هر کس به مراد خویش تک تک بدوند

این کهنه جهان به کس نماند باقی               رفتند و  رویم  دیگر  ایند  و   روند 

کاش میشد به بهار زندگی بازگشت

normal_Mist_1006 copy

 

تاروپود هستیم بربادرفت       اما نرفت عاشقی ها   ازدلم       دیوانگی ها ازسرم

 

فراز های از کتاب صفر دکتر مسعود ناصری۴

لوح پیدایش جهان ۱۰بعدی

ادامه   یکی بود یکی نبود

چند نمونه از این رفتارها را ذکر میکنیم بعضی ازساختارها(یاموجودات)علیرغم

بزرگ یا کوچک شدنشان یک پارچگی خود را حفظ میکنند. بعضی دیگر هر چه

جلوتر می روند بدنبال خود مهره های بجای می گذارند.برخی دیگر هرقدر بزرگتر

میشوند موجوداتی کوچکتری در اطرافشان ظاهر می شوند که شروع به خوردن

انچه از موجود بزرگتر بر جای می ماند میکنند(از موجودات بزرگتر تغذیه میکنند)

و جالب تر انکه اگر از خوردن انها ممانعت بعمل اید جلوی موجود بزرگتر را سد

می کنند(مشابه بچه ای که اگر مادرش به وی غذا ندهد مزاحم وی میشود)ودر نهایت

اگر باز هم به وی غذا نرسد موجود بزرگتر را نیکه تیکه می کنند.مثال جالب دیگری

است که درهر سی یا چهل مرحله یک موحود عین خود را تولید میکند.

ادامه دارد

 

فراز های از کتاب صفر دکتر مسعود ناصری۳

لوح پیدایش جهان ۱۰بعدی

ادامه   یکی بود یکی نبود

یکی اینکه هر قدر بازی ادامه می یابد.کم کم ساختارهای بسیار ساده به ساختارهای بسیار

پیچیده تبدیل می شوند(تکامل می یابند) مثلا همانگونه که در دیاگرام می بینید دانه لوزی

شکل رشد می کند به شکل شبیه گل تبدیل می شود شکوفاتر می گردد و سرانجام می میرد

و چهار دانه جدید لوزی شکل از خود بجای می نهد.

 

 dddd

 

پدیده دوم بسیار مهم تر از اولی است و ان اینکه موجوداتی که شکل می گیرند(یامتولدمی شوند)

دارای رفتاروخصلت های خاصی می شوند.درست مشابه انچه موجودات زنده از خود نشان میدهند که ماپاره ای از انهارا به عنوان خصال ذاتی یا غریزی می شنابیم       ادامه دارد