شهریار(حالا چرا؟ )
سه شنبه 26 آذر ماه سال 1387 ساعت 6:24 PM

به دریا شکوه بردم از شب دشت          و این عمری که تلخ تلخ بگذشت 

به هر موجی که میگفتم غم خویش        سری میزد به سنگ و بازمیگشت 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ احمد شاملو

                                       

حالا چرا؟    

 

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا   

  
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا 


نوش دارویی وبعد از مرگ سهراب آمدی 


سنگ دل این زودتر میخواستی حالا چر ا 


عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست 


من که یک امروز مهمان توام فردا چرا 


نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم 


دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا 


وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار 


این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا 


شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود 


ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا 


ای شب هجران که یکدم در تو چشم من نخفت 


این قدر با بخت خواب آلود من لالا چرا 


آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند 


در شگفتم من نمی پاشد زهم دنیا چرا 


در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین 


خامشی شرط وفا داری بود غوغا چرا 


شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر 


این سفر راه قیامت میروی تنها چرا 

 

عشق به 12 زبان جهان

ارمنی: عشق اقیانوس وسیعی است که دو ساحل را به یکدیگر پیوند می دهد.

اسپانیایی :عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلند ترخواهد بود.

پرتقالی: عشق گلی ست که دو باغبان آن را می پرورانند.

فرانسه: عشق فراموش کردن خود در وجود کسی است که همیشه و در همه حال ما را به یاد دارد.

یونانی:زندگی بدون عشق بی معنی است و خوبی بدون عشق غیر ممکن است.

روسی:عشق مثل هوایی ست که استشمام میکنیم...آن را نمی بینیم...اما همیشه احساس و مصرفش می کنیم و بدون آن خواهیم مرد.

انگلیسی:عشق گلی است که در زمین اعتماد می روید.

ایتالیایی:عشق یعنی ترس از دست دادن تو...

آلمانی:سئوال هر چه که باشد...جواب..عشق است.

هندی:وقتی هیچ چیز جز عشق نداشته باشید...آن وقت خواهید فهمید که عشق برای همه چیز کافی ست..

سوئدی:زمانی که همه چیز افتاده است..عشق آن چیزی است که پا بر جا می ماند...

فارسی:عشق آن است که همه خواسته ها را برای او آرزو کنی....

پس الان ارزو می کنم به همه ی خواسته هات برسی