لوح پیدایش جهان ۱۰بعدی( باده: تو؛من؛ و؛ما؛ ) بقیه۸
تمام اینها مجموعه آگاهی های یک فرد را شامل میشود.که در اثر تجربه آموخته
میشوند.آیا چنین فردی خواهد توانست پرسشی مانند؛من کیستم؛را مطرح کند؟
البته اگر این پرسش را یک پرسش غریزی فرض کنیم.پاسخ ان مثبت خواهد
بود.میدانیم که نوزاد از همان لحظه تولد؛چگونه غذا خوردن؛را بلد است.چرا که
غذا خوردن یک فرآیند غریزی است و هیچ احتیاجی به تجربه یا حافظه ندارد.
راستی.نوزاد از خود می پرسد که؛من کیستم؛؟
این بحث حکایت از آن دارد که فرد بدون حافظه نخواهد توانست مقاطع سپری
شده زندگی اش رابه یاد بیاورد و طبعا نخواهد توانست ادعا کند که؛همان فرداست
این حافظه است که به هر فردی شخصیت خاص وی را میدهد و موجب میشودکه
علیرغم سپری شدن زمان؛من؛باقی بماند لیکن بحثی که درزیر می آید.حاکی از
آن است که این نتیجه گیری هم چندان خالی از اشکال نیست.
فرض کنید که طی یک عمل جراحی شخصی قیافه و صدایش را به کلی تغیر دهد
در مراجعه به خانواده اش ادعا می کند که فرزند آنهاست.لیکن به خاطر ظاهر
متفاوتی که اکنون دارد قبول چنان ادعایی چندان راحت نخواهد بود.
مدعی توضیح می دهد که تغیرات ظاهریش ناشی از عمل جراحی است و بس.
ادعای وی مورد آزمایش قرار می گیرد و معلوم است که پرسش هایی در رابطه
با تجربیات و خاطراتش مطرح می شوند.مثلا پرسیده می شود که چه اتفاقی در
خانه و در فلان تاریخ پیش آمد.مشاجره فلان تاریخ بر سر چه موضوعی بود از
چه غذایی خوشش می آید چه دینی دارد و غیره اگر مدعی داستان ما بتواند به
این پرسش ها که همگی در ارتباط با خاطرات و تجربیات گذشته وی هستند
جواب های سازگار با خاطرات وتجربیات خانواده اش بدهد همگی قبول خواهند کرد
که علیرغم تغیرات ظاهری وی فرزند آن خانواده است.
اگر مایل به ادامه موضوع هستید لطفا پیام بفرستید
|