فراز های از کتاب صفر دکتر مسعود ناصری۶

باده: تو؛من؛ و؛ما؛

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من          وین حل معما نه تو خوانی و نه من

هست اندر در پس پرده گفتگوی من و تو             چون پرده بر افتد نه تو مانی ونه من

کتابمان را باپرسشی اغاز کنیم که عمری برابر عمر بشر بر روی زمین دارد. پرسشی

که ذهن انسان را(حداقل بعضی از انها را)از اوایل خلقت به خود مشغول داشته است

؛من؛ چیست؟هر چند که این پرسش ظاهری بسیار ساده دارد.ولی قدمت ان تنها بک

دلیل اهمیت بسیار زیادش است.علم امروز هم بر این باوراست که انسان زمانی به

معرفت واقعی دست خواهد یافت که ابتدا مفهوم؛من؛با ؛خود؛ را درک کرده باشد.

وجود اصطلاحاتی مانند بدن من ؛شخصیت من ؛پیراهن من؛مغز من ؛و امثال ان این فکر را در

انسان تقویت می کنند.که ؛من؛میتواند متعلقاتی مانند .بدن؛شخصیت؛پیراهن و مغزداشته باشد

عبارتی مانند من کتاب  تو را می خوانم؛من را از تو جدا می کند.دلیل این جدا سازی نیز از

انجا ناشی میشود.که انسان من را متفاوت از تو می بیند.اشکارترین وچشم گیرترین تفاوت

در بدن ما مشاهده می شود.که ظاهرا از اتم ها و مولکول های کاملا مستقلی ساخته شده اند

تفاوت دیگری هم هست اختلاف درشخصیت ها.معلوم است گه تو شخصیت متفاوت از؛من؛

دارد.بطور ساده متعلقات؛ من؛متفاوت ازمتعلقات؛تو؛ ست.پس باید ؛من؛بغیراز ؛تو؛باشد.

واقعیت این است که هر چند؛من؛همراه بامتعلقات خاصی هست ولی همه این متعلقات موقتی

هستند.بدن ما در گذر زمان تغیر می یابد.و هر روز بیشتر نسبت به روز قبل عوض می شوند

بعداز مد تی.اتم های میوه ای که الان در خانه تان هست وارد بدن شما خواهد شد.

بخشی از سلول ها وبد نتان را تشکیل خواهد داد.مولکول های هوای دور و برتان بزودی

قسمتی از جسم تان خواهد شد.پاره ای از سلول ها ومولکول هایتان هم بشکل عرق؛ناخن؛

؛مو؛پوست؛ادرار؛از جسم تان جدا و به طبیعت بر خواهد گشت.تا مجد داقسمتی از اتم ها و

مولکول های طبیعت را تشکیل دهند.از نظر بیولوژی نیز حداکثردر مدت هفت سال؛تمام سلولهای

بدن ما با سلولهای تازه ای جایگزین می شوند.بنابرین اگر دوستتان را بعد از هفت سال ببینید

حتی یک سلول وی همان سلولی نخواهد بود که هفت سال قبل دیده بودید.ولی دوست تان هنوز

همان خواهد بود و شما نیز همان(البته با چشم پوشی از اثرات پیری)

درحقیقت بدن موجودات زنده مانند رودخانه ای است که اب ان دایم در جریان و درحال جابجا شدن

است.اب یک رود در دو لحظه متوالی(هر قدر هم فاصله دو لحظه کم باشد)همان اب لحظه قبل نیست

ولی رود هنوزهمان رود خواهد بود.بدن؛من؛نیز در دو لحظه متوالی همان باقی نخواهد ماند.

چون اتم هایش با اتم های تازه ای جایگزین خواهد شد.ولی ؛من؛هنوز ؛من؛خواهم ماند.حتی

شخصیت فرد هم در گذر زمان دچار تغیر می شود.و گاه مواردی پیش می ایند که ممکن است

تغیر شخصیت بسیار شدید باشد .لیکن علیرغم چنان تغیری شدیدی اطرافیان هنوزقبول خواهند داشت که شخص همان شخص سابق است مولانا  بعد از ملاقات با شمس.تیغر شخصیت بسیار شدیدی را تجربه می کند ولی مولانا باقی می ماند معلوم می شود که باید؛من؛را متفاوت از متعلقا ت ان بدانیم .شاید به همین دلیل هم باشد که اکثر فرهنگ ما؛من؛و جسم رایک پارچه نمی بینند و؛من:

را مجزای از جسم در نظر می گیرند به عنوان؛چیزی؛که در درون جسم قرار دارد و به کیسه ای

از پوست محدود شده است.در پاره ای از فرهنگ ها؛من؛در قلب قرار گرفته است.برای عده ای دیگر

؛من؛در مغز قرار دارد و به کمک پیام هایی که از گیرنده های خاصی نظیر گوش چشم  بینی پوست

و زبان دریافت می کند.نه تنها جسم و احساسات فرد را کنترل میکند.حتی در شکل گیری انها نیز

دخالت دارد.

     

اگر مایل به ادامه موضوع هستید لطفا پیام

 

بفرستید